.پس شما اهل سايتاما هستيدtranselated by Rock3695

 

واي , واي , از چه جاي دوري هم اومديدForums.animworld.net

 

!ديگه ميخواستيم کم کم بريم

 

دخترم , سان , هنوز کم تجربست و تا حالا از جزيره ي ستو خارج نشده

 

لطفا مواظبش باشيد

 

اِ...اِحتياجي نيست که رسمي باشيد

 

هيولا؟

 

چيزه ...به نظر مياد يه حيوون اينجا صداش شبيه شوهرتونه

 

لطفا بهش توجه نکنيد

 

شوهرم هميشه کم ظرفييته

 

اِاِاِ ...ميگم عيب نداره که ...يه بچه دبيرستاني ازدواج کنه؟

 

نگران نباشيد

 

...پري دريايي هاي جزيره ي ستو

 

از حرفي که زدن برنمي گردن

 

!مما واقعا مفتخريم

 

!مفتخريم

 

!من قبول ندارم

 

!من سان رو دست اون بي شرف نميدم

 

با هر جوش و خروش امواج جزيره ستو

 

...ناگاسومي, جواني که نجات پيدا کرد فهميد

 

.که بايد از وظايف و مسئوليتهايش دست بکشد

 

لطفا بخنديد

 

.اين آغار يک عشق پاک است

 

trancelated by rock3695

Episode 2 legend of the ring

 

 

به نظر مياد که اين قضييه زيادي بزرگ شده

 

...با اون حرفايي که من زدم

 

...حالا بايد چي کار کنم؟

 

ناگاسومي , چي شده؟

 

شمايي مامان بزرگ؟

 

چته؟ درباره ي عروسته؟

 

...خوب,واقعا درباره ي اون نيست

 

ناگاسومي , تو سان-چان رو دوست نداري؟

 

...ا...اينطور نيست

 

note: Bon Odori (盆踊り) يکي از مراسم هاي بودايي که به تقويم قمري از 13ام براي يادآوريه مرگ شروع وتا 17 يا 18ام ادامه پيدا ميکنه

امشب يه بُن اُدُري برپا ميشه

 

ها؟

 

 

از حالا , مغازه هاي زيادي باز ميشن

 

و جون ميده واسه قرار

 

قرار؟

 

تو ميخواي سان-چان رو بهتر بشناسي , درسته؟

 

اونم , منو واسه ي قرار تو شب فستيوال دعوت کرد

 

...دوست دارم بدونم اون زمان اين کارارو چطور ميکردن

 

,تا وقتي که شما همديگرو کامل بشناسيد

 

اين يه فرصت خوبه که با همديگه حسابي حرف بزنيد

 

بيا

 

ذخيره ي جنگي

 

بدون پول هيچ کاري نمي توني بکني

 

...ما-مان بزرگ

 

عيب نداره ,برو و خوش بگذرون

 

چشم , ميرم الان بهش زنگ ميزنم

 

...کي فکرشو ميکرد که ناگاسومي با به پري دريايي ازدواج کنه

 

و کي انتظارشو داشت که اون دختر يه ياکوزا باشه؟

...ياکوزا

 

 

...دختر يه ياکوزا

 

...ولي اون مرده با عينک آفتابي خيلي خوشتيپ بود

!خانوم , بيا دربارش بحث کنيم

 

 

!سان-چان

 

!اه

 

!ناگاسومي-سان

 

سان-چان , ميبخشي که منتظرت گذاشتم

 

...اّاّاّ

 

يه ياکاتا... بهت مياد

 

ممنونم , ناگاسومي-سان

 

چيزه , بزار ببينم , من دير کردم؟

 

نه , واسه اينه که من زودتر اومدم

 

ج-جدي؟

 

...من چمه؟ خَر کيف شدم ,تازه دست پاچم شدم

 

,با اينکه به اجبار کارم به اينجا رسيده ,ولي اگه بهش فکر کني

 

!يه خرشانس واقعيم

 

...اِاِاِ... ناگاسومي-سان

 

ج...جانم؟

 

...حالا که گفتي بريم مغازه ها رو ببينيم

 

!بايد بري مغازه ي پشمک فروشي

 

لطفا دوتا

 

...ناگاسومي-سان , من حساب ميکنم

 

هي , سان-چان

 

بله؟

 

حاجيت پول داره

 

...نخيرم !من واسه خودمو ميدم

 

ما هنوز همديگرو خوب نميشناسيم , احساس بدي دارم اگه بزارم حساب کني

 

ميدونم , اينجور دخترا ملوس نيستن درسته؟

 

!!ن-ن-ن-ن-ن-ن-ن-ن-ن-نخيرم

 

...به خودت بيا... اون خيليم ملوسه

 

!هي , اينجارو ناگاسومي-سان

 

!پشمکاي اين فستيوال هميشه به اين بزرگيه

 

!واي , ايول

 

...مطمئنا خوردنش سخته

 

...اِاِاِ ...آقا... پشمک من

 

مشکلي باش داري نفله؟

 

!نخير

 

!نيگا , نيگا ناگاساسومي-سان

 

!سيب شکلاتي

 

!اينم خيلي گندس

 

خوشمزس

 

داداش , ببخشيد که منتظر شدي

 

ممنونم

 

...اِاِاِ... آقا ...سيب شکلاتي من

 

مشکلي باش داري نفله؟

 

!نخير

 

!ناگاسومي-سان , ناگاسومي-سان

 

!موز شکلاتي

 

!اوه !چه خفن

 

خوشمزس

 

بفرما اقا اينم ماله شماس

 

مرسي

 

خوب , اصلا مهم نيست که من چي ميخورم , همه چي خوبه تا وقتي که با اونم

 

اسلحه

 

 

 

!اين که موز شکلاتي نيست

 

!ديگه اين زيادي بود

 

!هُي يارو , نزديک بود به خودم شليک کنم

 

مشکلي باش داري نفله؟

 

!نخير

 

بهتره پشتتو به من نکني

 

!و-واقعا عجيبن , اين مغازها واقعا عجيبن

 

ناگاسومي-سان ميبخشي , من همش دارم ميخورم

 

اکثر اين مغازها با پول باند ياکوزايي ما راه افتادن

 

واسه همين ميخوام تمام اونايي رو که ميشناسم ببينم

 

!پ-پس قضيه اينه

 

!اين منطقه ماله باندِ ستوِ

 

!پس يعني اينجا پر از نوچهاي باباي سان-چانه

 

آها... ايجورياس

 

!!!اين خيلي بده , اگه يخورده ديگه اينجا بمونم زندگيم به فنا ميره

 

!اااون باباي سان-چان بود

 

!اون منو عجيب نيگا کرد و صداهاي عجيبي هم درآورد , انگار که ميخواد گردنمو بشکونه

 

!مشکلي نيست اگه فقط بخواد منو بترسونه , ولي احتمالا ميخواد منو بکشه

 

...خيلي بده ...اگه طوري بشه و من دست سان-چانو بگيرم ديگه کارم تمومه

 

!!!دخلمو مياره

 

!هي , ناگاسومي-سان

 

هان؟

 

ميتونيم ...دست همو بگيريم؟

 

اخه ما ...ديگه زن و شوهر حساب ميشيم

 

 

هي , سان-چان

 

واي توشي اوجي-سان

 

بگير , اين تاکوياکي واسه توِ

 

ممنونم

 

!داداش , بيا يه بزرگشم به تو ميدم

 

م-مرس , توشي اُجي-سان

 

پس همچين ادمايي هم تو اين باند هستن

 

!يه موبايل

 

ا-ا-الو؟

 

زندگيت... ماله منه

 

ناگاسومي-سان , چيزي شده؟

 

ه-هيچي نشده

 

درسته , من نبايد اوقات سان جونو حالا که اينجا بهش خوش ميگزره تلخ کنم

 

اونا سان جونو تو خطر نميندازن

!اين جنگ منه

 

 

چي شده , ناگاسومي-سان

 

ها؟

 

تو ديگه هيچي نمي خواي بخوري؟

 

...چيزه

 

...آخه من که اصلا چيزي نخوردم

 

اينجا کاري هست که بخواي بکني؟

 

...ميخوام قبل از مرگم به خانواده ام زنگ بزنم

 

!خودشه ناگاسومي-سان , بيا گلدفيش بگيريم

 

خوبه , باشه باشه

 

...راه بي پايان گرفتن گلدفيش(金魚すくい, scoop goldfish)

 

نجات دادنشه (金魚救う, save goldfish)

 

من بايد گلد فيشارو نجات بدم

 

اين براي پري هاي درياييِ جزيره ي ستو اُفته که نتونن گلدفيشا رو نجات بدن

 

سان-چان هميشه با روحيه اس ...خيلي جالبه که ميتونه هويت پري دريايي بودنشو اينهمه وقت مخفي نيگه داره

 

يه لحظه صبر کن , ممکنه گلد فيش فروشم از آشناهاش باشه؟

 

...پس اگه اينجوري باشه

 

حتي اگرم کسي از پريهاي دريايي خبر دار بشه بطور طبيعي باورش نميکنه

 

خوب , فکر کنم منم بايد يه چندتا گلدفيش بگيرم

 

!هي مشتري عزيز

 

!مشتري عزيز , گلدفيشت ...اينه

!سعي کن منو بيگيري

 

!اين که گلد فيش نيست

 

 

!کوسه فوجيشيرو-سان

 

!منو نخور

 

!ناگاسومي-سان

 

 

!ناگاسومي-سان

 

!زرشک

 

فکر کردم که ديگه مردم

 

نتونستم؟

 

!برو به جهنم , هرزه

 

!من اصلا نمي فهمم داري درباره ي چي ورور ميکني

 

...ناگاسومي-سان , پاهام

 

واي , سان-چان

 

چرا پاهات يهو اينقدر اتفاقي تغيير کرد؟

 

وقتي آب بهم ميخوره ديگه نمي تونم حالت انسانيمو حفظ کنم

 

بد ميشه اگه کسي بفهمه

 

اگه پاهام خشک شن به حالت اولشون برميگردن

 

فهميدم

 

نمي دونم همه چي بين اون دوتا خوب پيش ميره يا نه؟

 

هه هه , اون بيشرف تا الان بايد قاطيه زباله هاي دريا باشه

 

کارتو درست انجام دادي؟ درسته , ماسا؟

 

...ب-بله , ولي يه ذره نگرانم

 

!چي ميگي؟! اين کار واسه سانِ عزيز منه

 

!کار اون بيشرفو بساز

 

!عزيزم

 

!لعنت

 

تو که هيچ کار غير ضروريي نکردي , کردي؟

 

ر-رن , چي داري ميگي؟ امکان نداره از اين کارا بکنم , درسته؟ ماسا؟

 

ب-بله , بله

 

!چه عجيب

 

...من يه رئيسم! عمرا از اين کارا بکنم

 

لعنتي! نميشه از شرش خلاص شد

 

درد داره , لطفا آروم انجام بده ناگاسومي-سان

 

واي واي , سان و ناگاسومي-کونو نيگا

 

!اِوااا , جوناي امروزي اصلا به مکان توجه نميکنن

 

هورموناشونم خيلي ترشح ميشه

 

چه غلطي ميکني نفله؟

 

هاا؟

 

!بدبخت شدم

 

!@#$%!@#$بيشرف!ميخوام

!چرا؟! چرا؟! چرا؟

 

پدر؟

 

 

به حالت عادي برگشتن

 

!رئيس! بس کن

!نميتونم ببخشمش! ميخوام قيمه قيمه کنمش

 

ماسا-سان؟

 

!سان , بابا هواتو داره

 

!اشتباه شده

 

 

اون فقط داشت بانو سان رو خشک ميکرد

!ميکشمش!ميکشمش!ميکشمش!ميکشمش

 

!رئيس آروم باش

 

 

!کسي که من اولين بوسمو بهش دادم

 

!وااااااااي , چه خوشتيپ

 

هُي , مامان اينجا چي کار ميکني؟

 

چي؟ اِوا

 

نگران بودم که اوضاع بين شما چطوره واسه همين اومدم يه نگاهي بندازم

 

!دروغگو , التماست ميکنم اينقدر خودخواه نباش

 

خانوم , بيا برگرديم تا با هم حرف بزنيم

 

ها؟ مامان و بابات دارن برميگردن خونه؟

 

!فکر کنم چيزاي زيادي ميخواستن بهم بگن

 

اّي بابا پس تو به زور با سان حال نميکردي؟

 

جان؟

 

!چي کار ميکني؟ به خودت بيا

 

!اين ادم بزرگايي که دورم کردن چشونه؟

 

!لعنتي , بايد يه دوچرخه بدزدمو فرار کنم

 

!ر-رن , چي داري ميگي؟ تابلو بود که اون بيشرف پاهاي سانو بغل کرده

 

!پدر

 

پدر! اين کار توِ؟

 

!از ناگاسومي-سان معذرت بخواه

 

س-سان , چي داري ميگي؟

 

...اين يارو

 

!معذرت بخواه! من از پدراي نامرد متنفرم

 

!...نامرد...! تنفر

 

ب-ب-بيشرف

 

امروز ديگه کاريت ندارم

 

!پدر

 

ناگاسومي-سان , اميدوارم احساسات رئيسو درک کني

 

اون فقط عشق پدرانشو نشون ميده

 

آ-آره

 

...اما اين خيلي مسخرس که با يه عشق پدرانه کشته بشي

 

بانو سان , حالا ديگه وقت برگشتنه

 

نه

 

بله؟

 

سان-چان؟

 

بلاهاي زيادي سر ناگاسومي-سان تو قرار امروزمون افتاد

 

من هنوز ميخوام که با ناگاسومي-سان باشم

 

بانو

 

بيا بريم

 

ب-باشه

 

قشنگ نبود؟

 

بعضي وقتا بانو با اوني که هميشه هست فرق ميکنه

 

تو هنوز خيلي خيلي مونده تا بتوني احساسات زنارو درک کني

 

...البته , به هرحال اگه درباره ي احساسات رئيس فکر کني

 

مهم نيست , اون مرد بايد ياد بگيره که کي دخترشو فراموش کنه

 

درسته

 

خوب... اُختاپوس کبابي ميخوري؟

 

...هان؟ نگو که اونو از ناکاجيما

 

!شايد

 

سان-چان , دويدن اينجا خطر داره

 

نه خطر نداره

 

همه چي وقتي خطرناک ميشه که ناگاسومي-سان پيش پدر و بقيه باشه

 

...زدي تو خال

 

...پس يعني

 

تو ديگه دوباره با من نمياي بيرون؟

 

ها , چي؟

 

هيچي

 

هان؟

 

سان-چان , تو و بقيه پري دريايي ها خيلي راحت با انسانا زندگي ميکنيد

 

آره , من تو بُن اُدُري ها شرکت ميکنم و قراره به يه دبيرستان تو همين شهر برم

 

با مخفي کردن اين حقيقت که يه پري درياييم

 

مطمئني که نميفهمن؟

 

مدير اونجام يه پري درياييه , واسه همينم ميتونيم مخفي نگهش داريم

 

تا وقتي که با آب برخورد نکنيم ميتونيم اين رازو حفظ کنيم

 

...فهميدم , اگه بهش فکر کني , به غير از روزاي باروني احتمال اينکه خيس بشيم خيلي کمه

 

!ا-اون يه سطل آبو ريخت , يعني اون اينقدر سر به هواست؟

 

هه هه , گند زدم, گند زدم

 

...سان-چان , اگه مراقب نباشي

 

!!جون مادرت

 

توجه , قبل از شروع بن ادري

 

چون حتما خاک زيادي در طول جشن بلند ميشه , ميخواهيم اول زمينو خيس کنيم

 

!سان-چان , آب , آب داره مياد

 

اينبار ديگه اشتباه نميکنم

 

!من که گفتم , حواستو جمع کن و جاهاي خطرناک نرووو

 

درد داشت

 

...سان-چان , خوبي؟

 

نهههههههه

 

م-م-متاسفم , حالت خوبه؟

 

چ-چي شد؟

 

ما پري دريايي ها از صدامون به عنوان اسلحه استفاده ميکنيم

 

من شکه شده بودم واسه همين امواج فوق قوي درست کردم

 

!ها؟ چي؟ من هيچي نميشنوم

 

...ناگاسومي-سان ميخواست منو نجات بده ولي من

 

من واقعا نمي فهمم , اما منو ميبخشي؟

 

التماس براي زندگيش

 

ببخشيد , دوستامم ميگن سربه هوام

 

عيب نداره , مهم اينه که کسي نفهميد

 

ناگاسومي-سان . من امروز فقط برات دردسر درست کردم

 

...لعنت , هيچي به ذهنم نمياد تا آرومش کنم

 

بايد يه راهي پيدا کنم تا سرحال بيارمش

 

ها؟

 

!هي , سان-چان

 

ها؟ چيه؟

 

جواهر فانتزي هست که تو بخواي؟

 

...چي؟ اما بمن نميان

 

ميخوام برات يه کادو بخرم

 

براي چي؟

 

بايد حتما دليلي براي کادو دادن بهت داشته باشم؟

 

...خوب اگه اينجوريه

 

مرسي , ناگاسومي-سان

 

اين ارزونترينشون نبود؟

 

يه حلقه خوبه؟

 

نميدونم

 

ها؟

 

واقعا نميدونم , ببين

 

کسي که حلقشو دست چپش ميکنه يعني ازدواج کرده درسته؟

 

نميدونم بچه هاي مدرسه اگه اينو تو دستم ببينن چي ميگن

 

اونا فکر ميکنن که اين يه شوخيه نه؟

 

...موندم احساس سان-چان نسبت به من چيه

 

بلدي برقصي ؟ ناگاسومي-سان

 

!ا-اين صدا

 

!ماسا-سان

 

دستا بالا , دستا پايين

 

بچرخون , بلرزون

 

!چه خوبه

 

حالا ديگه نگران نباش

 

هر چيزيو که نمي دوني ميتوني از من بپرسي

 

!!داداشِ عاشق کشمون وارد ميشود

 

!!من اصلا نميخوام بدونم که بعدش چي ميشه

 

ناگاسومي-سان , به نظر تو ماسا-سان از من براي تو مناسب تره؟

 

هان؟دارم چه غلطي ميکنم؟

 

...پس احساسات ناگاسومي-سان با ماسا-سانه

 

نه , نه , نه سان-چان چي داري ميگي؟

 

!فقط خوشحال باش

 

!سان-چان

!سوتفاهم

 

 

!من نميتونم درمقابل کسي که اولين بوستو بهش دادي پيروز شم

و بدترين برداشت!

 

 

!سان-چان

 

!لطفا صبر کن ,ناگاسومي-سان

يک مثلث عشقي اشفته

 

 

سان جون , وايسا , وايسا

 

!سان-چان , سوءتفاهم شده

 

ماسا-سان فقط داشت بهم ياد ميداد که چطوري برقصم , همين

 

چون يخورده عصبي شدي احساس ناراحتي ميکني

 

...آره

 

درباره ي عروسيمونم... بعدا يه راهي واسه حل کردنش پيدا ميکنيم

 

پس لطفا خودتو اينقدر اذيت نکن

 

سان-چان؟

 

...د-درسته

 

ها؟

 

!حلقم نيست

 

هان؟

 

!ب-بيا دنبالش بگرديم

 

اون فقط يه جواهر زينتي بود

 

نميخواد اينقدر بهش توجه کني

 

ناگاسومي-سان

 

به نظر تو ازدواج ما ارزشش از يه جواهر زينتي و توجه نکردن بهش کمتره؟

 

...شايد اين يه انگشتر زينتي باشه

 

...و عروسي ما هم فقط ظاهري باشه

 

به هرحال... به هرحال ...اون براي من مهم بود

 

!من خوب فکر کردم و خودم اين تصميمو گرفتم

 

من خودمو آماده کرده بودم که ازدواج خوب داشته باشم

 

!ولي اصلا راحت نيستم

 

!من ميخوام درباره ي ناگاسومي-سان بيشتر بدونم

 

من هميشه مثل اينکه اين يه عروسيه ظاهريه برخورد کردم و جدي نگرفتمش

 

و فقط همينجوري دعوتش کردم

 

ولي سان-چان قضيه رو خيلي جدي گرفته بود

 

...اون واقعا از اينکه برام دردسر درست شده بود ناراحت بود

 

اون واقعا با اون حلقه خوشحال بود

 

و اون سوءتفاهم هارو جدي گرفت

 

خودشه , من تصميم گرفتم رو زندگيم ريسک کنم و باهاش بيرون برم

 

!بيا دنبالش بگرديم سان-چان

 

!اون انگشتر براي منم خيلي مهمه

 

...ناگاسومي-سان

 

ناگاسومي-سان , من اون انگشترو پيدا ميکنم

 

گم کردن چيزه مهمي که همسرت بهت داده اُفت بدي براي پري دريايي هاي جزيره ي ستوِ

 

راه بي پايان روحيه ي سلحشوري (仁侠, Chivalrous Spirit)

 

براي پريهاي دريايي (人魚, Mermaid)

 

س-سان-چان

 

...چون اين حلقه براي من خاصه

 

پففف

 

شما دوتا

 

ها؟

 

داريد دنبال اين ميگرديد

 

...مامان !تو چطوري

 

بابات پيداش کرد

 

پدر؟

 

چششش

 

!پدر

 

!پدر جان

 

!به من نگو پدر جان نفله

 

اين کار سرنوشته

 

وقتي که من اين يوکاتا رو پوشيدم و اومدم بن ادري

 

بابات يه حلقه خريد و بهم هديه داد

 

چي؟ جدي؟

بيشرف , مشکلي باش داري؟

 

!نه ,نه ,نه, غلط کردم

 

 

چه آبرو ريزيي

 

...ا-ا-ين حلقه

 

!بايد گم شه

 

!ماسا-سان

...ن

 

 

!نه

 

...خاطرات تابستوني من

 

...دو گوش کر , يه بدن زخمي

 

...ناگاسومي

 

...ناگاسومي...ناگاسومي

 

!اِ , بابابزرگ

 

!بابابزرگ

 

پس , تا اينجا اومدي که منو ببيني؟

 

تو پسر قابل اعتمادي هستي

 

بابابزرگ , خسته شدم

 

واقعا؟ واقعا؟

 

پس همينجا پيش بابابزرگ بمون

 

اينجا نه گشنت ميشه نه اذيت ميشي

 

اينجا بهشته؟

 

آره , بهشته

 

!ناگاسومي-سان

 

ها؟ يه چيزايي ميشنوم

 

!ناگاسومي نبايد بهش گوش بدي

 

...اونوقت

 

!ناگاسومي-سان

 

بابابزرگ کو؟

 

!ناگاسومي-سان

 

بالا خره بيدار شدي ناگاسومي-سان؟

!زخمام

 

!خدا رو شکر

 

 

سان , بايد مراقب باشي

 

من خوبم

 

چرا يهو بيهوش شدي؟

 

نمي توني يه چيز ديگه بگي؟

 

ناگاسومي-سان , معذرت ميخوام

 

من هنوز ميتونم از پسش بر بيام

 

...از حالا به بعد بايد با باباشم روبرو شم

 

!من نبايد شکست بخورم

 

هان؟ چي؟

 

!هيچي